بعضی وقتا با خودم فک میکنم کلی چیزی دارم واسه نوشتن ولی وختی پای تایپ میرسه عملا انگشتام حرکت نمیکنه...الان از اون وقتامه! این ترمم گذشت و من دوباره سر هر امتحان عین آهو (!) تو گل گیر میکنمو دقیقن تو همون لحظات سخت گیر کردن به خودم میگم ترم بعدو باید از اول بشینم بخونم که به این وضع دچار نشم ولی باز روز از نو روزی نو...دبیرستانمم همینجوری بودم من!هر موقه حس درس خوندن بهم دست میده، 5 دقیقه دراز میکشم خودش برطرف میشه... من کلن آدم بشو نیستم...! دوشمبه هارو خیلی دوس دارم با اینکه تا ساعت 7 کلاس دارم ولی شب که میشه میگم آخ جون پس فردا میرم خونه چن وقت پیش یه فیلم دادم به دوستم ازم پرسید راجب چیه؟! گفتم یه یارو که خون آشامه و... (این دومین فیلم خون آشامی ای بود که بهش داده بودم!)گف اینم خون آشامیه؟! سارا احساس میکنم کم کم داری وحشی میشی بدون شرح! ینی من کشته این ترجمه کردنم!!! یه سوال:اینایی که از عابر پول میگیرن بعد میشمارنش،مثلن اگه کم بود میخان چیکار کنن؟! بعدن نوشت: "راه آبی ابریشم" فوق العاده ست! ینی از اون فیلماییه که شاید دو سه سالی یه بار تو سینمای ایران ظاهر بشه پیشنهاد میکنم حتمن ببینید قبل از اینکه اکرانش تموم شه؛